English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (6889 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
water hazard U مانع ابی در مسیر گوی گلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trial U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trials U مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
burn U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
burns U کسب امتیاز برداشتن غیرمجاز سنگ یا مانع دیگر از مسیر
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
grazing point U نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
lateral water hazard U مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
water jump U چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
Other Matches
hedgehog U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs U مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
dammed U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dam U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams U سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
obstructor U وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
hindrance U مانع
blocked U مانع
hindrances U مانع
barricade U مانع
barricades U مانع
barricaded U مانع
massif U مانع
pull back U مانع
masking U مانع
massifs U مانع
clogged U مانع
handicaps U مانع
handicap U مانع
clogs U مانع
block U مانع
barricading U مانع
curtains U مانع
hedges U مانع
hedged U مانع
hedge U مانع
barriers U مانع
blocks U مانع
pull-backs U مانع
encumbrance U مانع
constraint U مانع
barrier U مانع
pull-back U مانع
drawbacks U مانع
hurdles U دو با مانع
restraints U مانع
restraint U مانع
hurdle U مانع
clog U مانع
interference U مانع
stumbling blocks U مانع
crest U مانع
cresting U مانع
snags U مانع
snagging U مانع
swimmingly U بی مانع
impediment U مانع
impediments U مانع
repellent U مانع
repellents U مانع
hurdles U مانع
hurdle U دو با مانع
snag U مانع
obstacle U مانع
hinder U مانع
baulking U مانع
baulked U مانع
shackled U مانع
balks U مانع
balking U مانع
balked U مانع
balk U مانع
encumbrances U مانع
preventive U مانع
shackle U مانع
bar U مانع
baulks U مانع
shackles U مانع
bars U مانع
hindered U مانع
hindering U مانع
crests U مانع
hinders U مانع
stumbling block U مانع
shackling U مانع
shields U مانع
shield U مانع
drawback U مانع
impedimental U مانع
impedient U مانع
hold back U مانع
set back U مانع
impeditive U مانع
stop U مانع
in the way U مانع
obstaele U مانع
stops U مانع
stopping U مانع
stopped U مانع
strait jackets U مانع
strait jacket U مانع
degage U بی مانع
flight U مانع
flight U مانع در دو
dike U مانع
dead lock U مانع
preventor U مانع
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
revoked U مانع شدن
visual obstruction U مانع دید
obstructiveness U مانع آفرینی
revoking U مانع شدن
debar U مانع شدن
impedes U مانع شدن
trade barrier U مانع تجارت
debarred U مانع شدن
trade barrier U مانع تجارتی
color line U مانع نژادی
impeded U مانع شدن
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
impede U مانع شدن
water tight U مانع دخول اب
revoke U مانع شدن
fetters U قید مانع
fettering U قید مانع
fettered U قید مانع
fetter U قید مانع
water jump U مانع ابی
obstructive <adj.> U مانع آفرین
inhibit U مانع شدن
watertight U مانع دخول اب
locked <adj.> <past-p.> U مانع شده
disabled <adj.> <past-p.> U مانع شده
obstruction U ایجاد مانع
inhibits U مانع شدن
embargo U مانع محظور
embargoes U مانع محظور
stay U مانع عصاء
stayed U مانع عصاء
obstruction U مانع شدن
closed <adj.> <past-p.> U مانع شده
legitimate U مانع مشروع
stymie U مانع شدن
stymied U مانع شدن
stymieing U مانع شدن
barred <adj.> <past-p.> U مانع شده
legitimating U مانع مشروع
obstruction U مانع عایق
obstructions U ایجاد مانع
obstructions U مانع شدن
blocked <adj.> <past-p.> U مانع شده
obstructions U مانع عایق
barricaded <adj.> <past-p.> U مانع شده
legitimated U مانع مشروع
legitimates U مانع مشروع
stymies U مانع شدن
to stand in the way of U مانع شدن
acinetic U مانع حرکت
intermediate hurdle U مانع متوسط
inhibitor U مانع شونده
stockade U ایجاد مانع
stockades U ایجاد مانع
sound barrier U مانع صوتی
inhibiter U مانع شونده
incumber U مانع شدن
in the road U مانع راه
intromit U مانع شدن
keep away U مانع شدن
legitimate excuse U مانع مشروع
hold up U مانع شدن
legal impediment U مانع مشروع
hold-up U مانع شدن
hold-ups U مانع شدن
revokes U مانع شدن
legal impediment U مانع قانونی
keep back U مانع شدن
Recent search history Forum search
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1i carried her the rest of the way
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com